از ربودن یک جوان از خانه با شلیکهای وحشتآور تا پدرکشی برای پول مواد
تاریخ انتشار: ۶ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۸۶۸۸۹۷
ربودن یک جوان از خانه با شلیکهای وحشت آور، حمله چهار مرد به یک آرایشگاه مردانه، جنایت به خاطر تفاله چای، سرکیسه کردن مردم با عنوان کارمند دادگستری، انهدام بزرگترین باند سرقت دلار در تهران و پدرکشی برای پول مواد را در بسته خبری حوادث ایمنا بخوانید.
به گزارش خبرنگار ایمنا، سرهنگ محمد محمدی فرمانده انتظامی قصرشیرین، اظهار کرد: درپی اعلام ورود چهار فرد آدمربا به قصد تجاوز به عنف به منزل یکی از شهروندان قصرشیرین با ایجاد رعب و وحشت و اقدام به تیراندازی و ربودن یک جوان ۲۰ ساله، مأموران پلیس انتظامی بلافاصله وارد عمل شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: با توجه به حساسیت موضوع، دستگیری آدمربایان در دستور کار پلیس قرار گرفت و با استفاده از شگردهای پلیسی در یکی از روستاهای دورافتاده شهرستانهای همجوار فرد گروگانگیر دستگیر و یک قبضه اسلحه وینچستر و یک تیغه شمشیر از متهمان کشف شد. فرد ربوده شده نیز آزاد و به دلیل ضرب و شتم وارد شده به مرکز درمانی انتقال یافته و هم اکنون حال وی مساعد و رضایت بخش است.
فرمانده انتظامی قصرشیرین گفت: دو متهم اصلی آدم ربا دستگیر و در اختیار دستگاه قضائی قرار گرفته و دو متهم دیگر نیز شناسایی و مورد تعقیب هستند. قصد آدمربایان در اعترافات اولیه اختلافات شخصی و تجاوز به عنف بوده است.
حمله ۴ مرد به یک آرایشگاه مردانهچند هفته قبل مردی با پلیس تماس گرفت، از چهار سارق زورگیر شکایت کرد و گفت: مغازه آرایشگری در شرق تهران دارم، ساعتی قبل داخل مغازهام بودم و چند مشتری هم نشسته بودند که ناگهان در مغازه باز شد و چهار مرد جوان که ابتدا تصور کردم مشتری هستند وارد شدند اما به محض ورود دو نفر از آنها با چاقو شروع به تهدید من، شاگردم و مشتریهای مغازه کردند. این ماجرا حدود ۱۵ دقیقه طول کشید و مردان خشن ما را در مغازه حبس کردند و با تهدید گوشیهای تلفن همراه و پولهای نقدی را که داشتیم، سرقت کردند.
با شکایت مرد آرایشگر، پروندهای در شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت تشکیل شد. در تحقیقات صورت گرفته، کارآگاهان به کارگر آرایشگاه که مردی افغانستانی بود، مشکوک شدند. تحقیقات از نخستین مظنون این پرونده آغاز شد و او گفت: شناخت زیادی از مردان گروگانگیر ندارم اما میدانم پاتوق آنها کجاست. آنها چهار ماه است که از افغانستان به ایران فرار کردهاند. در مدتی هم که به ایران آمدند چند باری به آرایشگاه آمده بودند.
وی افزود: این چهار مرد در افغانستان افسر پلیس بودند اما با شروع جنگ، از کشورشان فرار کردهاند. آنها دو هفته در کوهستان سرگردان بوده و از طریق قاچاقبرها به ایران آمده و در ساختمانی نیمهکاره کار و زندگی میکنند. با اطلاعاتی که کارگر جوان در اختیار مأموران قرار داد، آنها راهی ساختمان نیمهکاره شده و متهمان را بازداشت کردند.
متهمان در تحقیقات به جرم خود اعتراف کرده و یکی از آنها گفت: بعد از اینکه به ایران آمدیم تصمیم گرفتیم چند مغازه را سرقت کنیم تا به این طریق پولی برای خودمان دست و پا کرده و بعد به کشورمان برگردیم. چند باری به این مغازه آرایشگری رفته بودیم و میدانستیم که مشتری زیاد دارد. روز حادثه قرص مصرف کرده و حالت طبیعی نداشتیم؛ بنابراین به آرایشگاه مورد نظر رفتیم و سرقت را انجام دادیم.
با گرفتن آخرین دفاع از متهمان، اتهام محاربه برای چهار متهم خشن صادر شد. بدین ترتیب به زودی پرونده متهمان برای رسیدگی به دادگاه عمومی و انقلاب پایتخت ارسال خواهد شد و آنها محاکمه میشوند.
شامگاه پانزدهم دی ۹۴ وقوع یک درگیری در خیابان احمدی به مأموران کلانتری ۱۶۱ ابوذر تهران اعلام شد. با حضور مأموران کلانتری در محل و انجام بررسیهای اولیه مشخص شد جوانی ۳۲ ساله به نام مهدی در جریان درگیری بر اثر اصابت ضربه چوب بیس بال به سرش بیهوش شده است.مرد جوان به بیمارستان منتقل شد، اما ضربه شدید باعث مرگ مغزی او شد و اعضای بدن پسر جوان دو روز بعد از این حادثه با موافقت خانوادهاش اهدا شد. به دنبال مرگ مهدی، موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام و عامل این درگیری به نام بهمن بازداشت شد.
مرد ۴۷ ساله در تحقیقات گفت: خانه مقتول و خانوادهاش در طبقه دوم و سوم ساختمانی است که من هم زیر ساختمان مغازه املاکی دارم. مهدی به خاطر اینکه پلهها را بالا و پایین نرود از پنجره آشغال و تفاله چای را پایین میریخت. چند بار درباره این موضوع به او تذکر داده بودم، اما فایدهای نداشت تا اینکه ساعتی قبل وقتی از داخل بنگاه به داخل خیابان آمدم، ناگهان مقداری تفاله چای روی سرم ریخت.
وقتی به بالا نگاه کردم دیدم مقتول پنجره اتاقش را باز کرده و درحال ریختن تفاله چای به داخل خیابان است. او خیلی خونسرد بود و اصلاً توجهی به این نداشت که لباسهای مرا کثیف کرده است به همین دلیل من خیلی عصبانی شدم و به این کارش اعتراض کردم، اما به جای معذرتخواهی شروع به داد و فریاد کرد.
همین مسئله باعث مشاجره ما شد و در نهایت مهدی خودش را به طبقه پایین رساند و با هم درگیر شدیم. بعد هم مقتول به داخل مغازهام رفت و یک صندلی برداشت و به طرف من حمله کرد. من هم به داخل مغازه رفتم و چوب بیسبالی که از قبل در مغازه بود، برداشتم و یک ضربه به سرش زدم که خونین روی زمین افتاد. من هرگز فکر نمیکردم که او با یک ضربه چوب به قتل برسد و الان هم پشیمان هستم، هر چند پشیمانی فایدهای ندارد.
با اعتراف بهمن به جنایت، مرد میانسال به بازسازی صحنه قتل پرداخت و با توجه به درخواست اولیای دم برای قصاص، قضات دادگاه کیفری حکم بر اعدام صادر کردند. پرونده این جنایت برای اجرای حکم به دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد و گروه صلح و سازش مستقر در دادسرا وارد عمل شدند. در نهایت و با چندین جلسه صلح و سازش اولیای دم تنها برای رضای خدا و به یک شرط از قصاص قاتل گذشت کردند.
شرط آنها برای رضایت به قاتل این بود که از محل زندگی آنها که در آنجا مغازه مشاور املاک داشته برود. با پذیرفتن این شرط، مرد میانسال با گذشت هفت سال از قتل و درحالی که در چند قدمی چوبه دار قرار داشت به زندگی برگشت.
سرکیسه کردن مردم با عنوان کارمند دادگستریحیدر آسیابی رئیس کل دادگستری استان گلستان، اظهار کرد: درپی گزارشهای مردمی به سامانه پیامکی حفاظت و اطلاعات دادگستری استان مبنی بر کلاهبرداری یک کارمند دادگستری، موضوع با حساسیت مورد پیگیری قرار گرفت.
وی افزود: پس از مدتها رصد اطلاعاتی، کارشناسان حفاظت و اطلاعات دادگستری استان موفق شدند این متخلف را که در محوطه بیرونی دادگستری گرگان پرسه میزد، شناسایی و دستگیر کنند.
رئیس کل دادگستری استان گلستان تصریح کرد: این فرد در پوشش مسافرکش، افراد را از جلوی دادگستری گرگان سوار میکرد و در بین راه با معرفی خود به عنوان کارمند دادگستری، مأمور نیروی انتظامی یا کارمند حفاظت و اطلاعات، به افراد وعده میداد در ازای دریافت پول، میتواند رأی پرونده را به نفع متقاضی تغییر دهد.
وی با تأکید بر اینکه این فرد یک مجرم سابقهدار است، اضافه کرد: با پیگیریهای انجام شده این فرد در محل اختفای خود در گرگان دستگیر و برای تکمیل تحقیقات فعلاً بازداشت است.
انهدام بزرگترین باند سرقت دلار در تهرانسردار حمید هداوند جانشین فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، اظهار کرد: با وقوع یک فقره زورگیری و سرقت دلار از راکب پیک موتوری به ارزش ۵۰ میلیارد ریال در میدان فردوسی بررسی موضوع و رسیدگی به پرونده در دستور کار تیمی زبده از کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی این فرماندهی قرار گرفت.
وی افزود: بنابر حساسیت موضوع، بلافاصله کارآگاهان وارد عمل شدند و در تحقیقات میدانی مشخص شد، سارقان با جعل عنوان مأمور، جلوی راکب پیک موتوری را گرفته و پس از ضرب و جرح شدید و استفاده از سلاح سرد، دلارهای وی را سرقت کردهاند.
جانشین فرماندهی انتظامی تهران بزرگ تصریح کرد: همین اطلاعات کافی بود تا کارآگاهان با شیوههای نوین پلیسی کشف جرم را آغاز کنند و در گام بعدی متوجه شدند یک زاغزن مسیر تردد پیک موتوری را به سارقان مسلح اطلاع میداده است.
وی ادامه داد: در تحقیقات شبانه روزی کارآگاهان مشخص شد، زاغزن فردی سابقهدار بوده و به دفعات مختلف به علت سرقت دلار تحمل کیفر داشته و ساکن یکی از محلههای جنوبی تهران است. زاغ زن این باند بلافاصله دستگیر شد و تحقیقات درخصوص دستگیری متهمان پرونده ادامه داشت تا اینکه سرقت به عنف دیگری با همین شگرد از یک پیک موتوری به کارآگاهان اداره پنجم گزارش شد.
سردار هداوند گفت: کارآگاهان بلافاصله راهی صحنه جرم شدند و با بررسیهای تخصصی هویت و مخفیگاه دو سارق حرفهای را که در سرقت حضور داشتند شناسایی و در کمترین زمان ممکن آنها را در مخفیگاهشان دستگیر کردند. دو سارق حرفهای پس از انتقال به اداره پنجم پلیس آگاهی به جرم زورگیری با همکاری پنج همدستشان اعتراف کردند.
وی افزود: در شاخه دیگری از بررسیها، کارآگاهان مخفیگاه تمام متهمان را شناسایی کردند و پس از هماهنگیهای قضائی در یک عملیات همزمان، پنج سارق دیگر این پرونده نیز دستگیر شد. متهمان در تحقیقات تکمیلی به جرم خود مبنی بر جعل عنوان پلیس، زورگیری، آدمربایی، ضرب و جرح و هشت فقره سرقت از پیکهای موتوری صرافیهای تهران به ارزش ۲۰۰ میلیارد ریال اعتراف کردند.
جانشین فرماندهی انتظامی تهران با بیان اینکه خط قرمز پلیس، امنیت شهروندان است، خاطرنشان کرد: با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضائی متهمان برای کشف جرایم احتمالی در اختیار کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی قرار دارند و تحقیقات پلیسی همچنان ادامه دارد.
پدرکشی برای پول موادهمسر مقتول در توضیح ماجرا به مأموران گفت: پسرم میلاد از صبح با محمود همسرم بر سر پول مواد مخدر جر و بحث میکردند. محمود به هیچ عنوان حاضر نبود که پول به پسرم بدهد و همین موضوع سبب شد تا آنها پس از جر و بحث باهم درگیر شوند و در نهایت هم میلاد با چند ضربه چاقو پدرش را از پا درآورد و بعد هم از خانه فرار کرد.
جسد پدر به دستور مقام قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران پس از تحقیقات تخصصی موفق شدند میلاد را ردیابی و بازداشت کنند که او پس از دستگیری به صراحت اتهامش را پذیرفت. با تکمیل تحقیقات، گزارش مأموران پلیس و نظریه پزشکی قانونی که علت مرگ را وارد کردن جسم نوک تیز و خونریزی ناشی از آن اعلام کرده بود، پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه، دو خواهر متهم به عنوان اولیای دم درخواست قصاص کردند و یکی از آنها به جایگاه رفت و گفت: برادرمان چند سالی بود که به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرده بود و همیشه با پدرم به خاطر پول مواد درگیر بود و در آخر هم به همین خاطر پدرمان را بیگناه کشت. ما به هیچ عنوان حاضر به گذشت نیستیم.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و ضمن ابراز ندامت گفت: من چند سال معتاد بودم و اختیارم دست خودم نبود. از صبح که بیدار میشدم فقط همه فکر و خیالم مواد و تهیه آن بود و هیچ وقت هم فکر نمیکردم که روزی قاتل پدرم شوم. روز حادثه وقتی از خواب بلند شدم فهمیدم که مواد ندارم و حالم خوش نبود. ابتدا به سراغ مادرم رفتم تا از او پول بگیرم اما او پول نداد و با هم دعوایمان شد.
در این میان یکی از خواهرهایم موضوع را تلفنی به پدرم گفت و او هم چند دقیقه بعد خودش را به خانه رساند. با اینکه پدرم خیلی عصبانی بود اما من نه عصبانیت او را میدیدم و نه ناراحتی مادرم را و تنها به فکر این بودم که به هر قیمتی شده پول مواد را به دست آورم. با این حال پدرم با داد و فریاد وارد خانه شد و فحاشی کرد آنقدر عصبانی شدم که در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و چاقویی را که در اتاقم پنهان کرده بودم برداشتم و به گردن پدرم زدم.
بعد از ترس لباس پوشیدم و از خانه فرار کردم. آن شب به خانه برنگشتم و فردای روز حادثه هم متوجه شدم که پدرم فوت کرده است. از روی خواهرهایم شرمندهام و حالا هم راضیام که قصاص شوم فقط از آنها میخواهم که حلالم کنند. پس از اظهارات متهم قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
کد خبر 600404منبع: ایمنا
کلیدواژه: حادثه اخبار حوادث وضعیت اخبار حوادث در ایران قتل قتل عمد جزئيات قتل ارتکاب به قتل قتل خانوادگی رسیدگی به پرونده قتل هولناک ترین قتل های خانوادگی قتل های ناموسی در ایران پرونده قتل عمد مجازات قتل خانوادگی سرقت مسلحانه درگیری مسلحانه دستگیری باند سرقت مسلحانه نزاع مسلحانه حمله مسلحانه درگیری مسلحانه اراذل و اوباش مجازات سرقت مسلحانه قتل مسلحانه زورگیری مسلحانه عاملان قتل مسلحانه آدم ربایی مسلحانه در هرمزگان بزرگترین باند سرقت دلار در تهران انهدام بزرگترین باند سرقت دلار در تهران شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق کارمند دادگستری دادگستری استان اداره پنجم پیک موتوری قرار گرفت سرقت دلار تفاله چای پول مواد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۶۸۸۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وارسی گوشی موبایل همسر باعث قتل شد
مرد جوانی که به اتهام قتل زن مورد علاقهاش مقابل چشم رهگذران در خیابان دستگیر شده مدعی است فقط میخواسته گوشی تلفن همراه او را وارسی کند.
به گزارش مشرق، ۲۶ فروردین امسال، صدای درگیری و فریادهای زن و مردی جوان در یکی از خیابانهای شمال تهران توجه رهگذران را به خود جلب کرد. رهگذران که شاهد درگیری بودند، ناگهان با صحنه تلخ و عجیبی مواجه شدند.
مرد جوان گوشی تلفن همراهی در دست داشت و زن جوان با اصرار از او میخواست گوشیاش را پس بدهد اما در یک لحظه مرد عصبانی دست به جیب شد و با بیرون آوردن یک چاقو ضربات متعددی به زن جوان زد و پا به فرار گذاشت.شاهدان بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتند و زن جوان به بیمارستان منتقل شد اما ۱۹ ضربه چاقو او را به کام مرگ کشاند. گزارش قتل زن جوان به بازپرس سالار صنعتگر اعلام شد و تیم جنایی تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری عامل جنایت آغاز کردند.
هویتی برای قاتل
با حضور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل، مشخص شد محل سکونت زن جوان چند خیابان پایینتر از محل قتل بوده است. یکی از شاهدان در تحقیقات گفت: زن جوان اصرار داشت که گوشی تلفن همراهش را از قاتل بگیرد اما او ممانعت میکرد و میخواست محتویات داخل گوشی را ببیند. به همین دلیل مقتول به دنبال مرد جوان میدوید و فریاد میکشید.
خیلی زود محل زندگی مقتول و خانوادهاش شناسایی شد و در تحقیقات از آنها مشخص شد مقتول مدتی قبل از همسرش جدا شده و با فرزندش زندگی میکرده است. مدتی قبل او با مردی به نام پژمان آشنا شد.
اما بعد از چند ماه زن جوان تصمیم به جدایی گرفت اما مرد جوان موافق جدایی نبود. با این اطلاعات احتمال ارتکاب قتل از سوی پژمان قوت گرفت و کارآگاهان با دریافت عکس وی و نشان دادن به شاهدان ماجرا مطمئن شدند که قتل از سوی او رخ داده است.
همچنین کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل درگیری تصاویر ضارب را بدست آوردند که با تطبیق عکسی که از پژمان در دست داشتند، تأیید میکرد که او قاتل فراری است.
دستگیری در شمال
با شناسایی هویت قاتل، تیم تحقیق راهی محل زندگی او شدند، اما مرد جوان آنجا را ترک و فرار کرده بود. تحقیقات برای شناسایی متهم ادامه داشت تا اینکه رد او در یکی از شهرهای شمالی کشور بدست آمد. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، پس از هماهنگیهای قضایی، راهی محل مخفیگاه متهم شده و او را بازداشت کردند.
متهم پس از انتقال به پایتخت، به قتل ناخواسته زن جوان اعتراف کرد. پژمان، برای تکمیل تحقیقات به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت به اداره آگاهی منتقل شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
نمیدانستم مرتکب قتل شدهام
مرد جوان که به اتهام قتل بازداشت شده، مدعی است پس از ضربه زدن به زن جوان و هنگام فرار از اینکه زن مورد علاقهاش به قتل رسیده بود، اطلاع نداشته و بعد از دستگیری متوجه شده است.
با مقتول چطور آشنا شدی؟
۵ ماه قبل در یکی از خیابانهای شمال تهران با او آشنا شدم. رابطهمان اوایل در حد تلفن و پیامک بود، اما کم کم قرار ملاقاتها شروع شد و مدام همدیگر را میدیدیم. به خودم که آمدم متوجه شدم او را خیلی دوست دارم و او همان زنی است که سالها دنبالش بودم.
با این همه علاقه چرا او را به قتل رساندی؟
قصدم کشتن نبود. اصلاً نمیدانستم که او را کشتهام. وقتی او را زدم و فرار کردم نگران حالش بودم اما جرأت نمیکردم تماس بگیرم.
میدانستم پلیس در تعقیبم است و میترسیدم که لو بروم از طرفی هراس این را داشتم که بشنوم او کشته شده است.
چرا تلفنش را گرفته بودی؟
شک کرده بودم. رابطه ما خیلی خوب بود اما از یک هفته قبل از قتل همه چیز تغییر کرد. رفتارش سرد شده بود و تلفنهایم را پاسخ نمیداد. از هر ۱۰ پیام یک پیام را جواب میداد. پیگیر رفتارش شدم و او گفت که دیگر نمیخواهد با من ادامه دهد و خواست که با او تماس نگیرم.
چرا؟
خودم هم نمیدانم، رابطهمان خوب بود و حتی قرار بود با هم ازدواج کنیم. اما یک دفعه تغییر کرد، احساس میکردم شخص دیگری وارد زندگیاش شده است و باید به این موضوع پی میبردم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
به مقابل خانهاش رفتم و از او خواستم گوشی تلفن همراهش را بدهد تا آن را بررسی کنم. تصور میکردم اگر پای شخص سومی در این میان باشد، بیشک پیامها یا تماسهایش را در گوشی میبینم. اما او نمیخواست تلفنش را ببینم و زمانی که گوشی او را به زور گرفتم، تا چند خیابان آن طرفتر دنبالم آمد.
چرا چاقو داشتی؟
چاقو را بردم تا او را بترسانم و بتوانم گوشی تلفن همراهش را بگیرم و با بدست آمدن رمز گوشی، وارد آن شوم و بفهمم که آیا به من خیانت کرده است یا خیر.
چند ضربه به او زدی؟
نمی دانم، خیلی عصبانی بودم. پلیس میگوید که ۱۹ ضربه زدهام. آن زمان چون حالم را نمیفهمیدم، به یاد ندارم چند ضربه زدهام.
منبع: روزنامه ایران